مطالب علمی- ورزشی- طنز

مطالب علمی- ورزشی- طنز


* تقريبا در دلايل اشاره شده از سوي مردم، شما کمترين سهم را در اين ناکامي داريد.
- مردم خوب مي فهمند. پرسپوليسي ها با سال ها فراز و فرود تيم آشنايي دارند. مي دانند پرسپوليس افت و خيز دارد. اولين مشکل پرسپوليس اين است که برنامه ندارد. من همين جا اعلام مي کنم که ما از تيم پايه پرسپوليس هيچ برنامه اي نداريم. اصلا نمي شود به اين تيم ها امتيازي بدهيم. اين يعني پرسپوليس با 50 سال سابقه هنوز سيستمي براي توسعه فوتبال پايه اش ندارد. همين مسئله نشان مي دهد فاقد برنامه است. شما برد و باخت هاي ما را هم نگاه کنيد، سينوسي بوده است. ما ثبات برنامه ريزي، برنامه چند ساله، برنامه مدون و ثابت مديريت نداريم. در 10 سال گذشته، متوسط سالي يک مدير اين باشگاه داشته است.
 

* البته فکر کنيم 12 تا.
- چه بدتر. متوسط عمر مديريت در پرسپوليس کوتاه است. برنامه ندارد چون اگر داشت من با يک برنامه مواجه بودم و ادامه اش مي دادم. مهمترين دليل من از برنامه نداشتن اين است که از تيم پايه يک ورق يا حتي يک فتوکپي شناشنامه نديدم. هيچ برنامه اي براي توسعه و ساختن باشگاه نداشتيم. من اگر با يک برنامه 3 ساله مواجه بودم، همان را ادامه مي دادم که نديدم. الان خودم برنامه نوشته ام و دارد تمام مي شود. اولين مشکل همين است و هوادارها مي فهمند که اين برد و باخت ها طبيعي است. اين بزرگترين چالش پرسپوليس است. عدم ثابت مديريت و نداشتن برنامه براي توسعه باشگاه و حتي تيم. نکته بعدي اينکه بالاخره پرسپوليس در فصلي که گذشت، اول فصل دعوا داشت. در دعوا هم که حلوا خيرات نمي کنند. در دعوا بدون استثنا ضرر هست. همانجا برکت تيم رفت و اين دعوا باعث شد چند دستگي ايحاد شود در تيم. خوب يک تيمي که تفرقه و چند دستگي در آن باشد، نمي تواند موفق شود. مشکل بعدي اينکه بالاخره تيمي که بسته شده، از اساس خوب بسته نشد. يعني من بي تعارف مي گويم در اين تيم تفاوت به اين شکل است.(سپس دست هايش را بالا مي برد) يک بازيکن 70 است يک بازيکن 30. هم از نظر فني و هم از نظر شخصيتي است.
 

* در رقم هاي دريافتي هم بين بازيکنان اين اختلاف وجود دارد؟
- يک بازيکن 30، يکي 50 و يکي 70 است، از نظر فني مي گويم. يعني تفاوت الان خيلي سينوسي است. دريافتي شان اما يکي است. خب؟ اين نشان مي دهد تيمي که در ساختار اين قدر متفاوت است، شخصيت تيمي اش شکل نگرفته است. يعني شخصيت قهرماني برايش قايل نشدند از همان اول. تيمي که شخصيت قهرماني ندارد که نمي تواند قهرمان باشد. مردم اين ها را مي فهمند. نکته بعدي اينکه من وسط کار آمدم. من دو راه داشتم. يک راه اين بود که با تفکر خودم مديريت کنم. يعني تفکرم اين بود که 4، 5 نفر از داخل تيم بيرون کنم. از کادر فني هم همين طور. در واقع با اين برخورد قاطعانه اعلام کنم به مردم که تيم نياز به اين جراحي داشت. اما چون تازه آمدم فوتبال و من را فوتبالي نمي دانستند و 90 روز به من تاختند، قدرت اين برخورد را از من گرفتند. اگر چنين تغييراتي را ايجاد مي کردم، معلوم نبود در نهايت چه مي شد که؟ چون من را به عنوان مدير فوتبالي باور نداشتند، زير سوال مي بردنم.
 

* اگر رسانه ها با شما همياري مي کردند، دست به جراحي مي زديد؟
- بله ديگر. من از روز اولي که آمدم رفتم زير سوال که اين مدير فوتبالي نيست. کل تشکيلات را زير سوال بردند. اگر من با تفکرات مديريتي خودم در آن فضا يک جراحي مي کردم، مي گفتند اينجا را با جبهه، جنگ و پليس اشتباه گرفته است. اين فاصله باشگاه را با هواداران بيشتر مي کرد. رفتن دايي باعث شد 50 درصد ريزش در پي داشت. در ابتداي فصل اختلافاتي براي انتصاب سرمربي به وجود آمد که باعث شد 50 درصد هواداران ريزش داشته باشند. اگر چنين کاري هم من مي کردم باعث مي شد 50 درصد ديگر نيز ريزش داشتيم و در مجموع مي شد 150 درصد ريزش!(خنده) آنوقت 50 تا ريزش هم اضافه مي آورديم که ديگر چيزي نمي ماند. پس از نظر مديريتي من چاره اي جز اين نداشتم که محدوديت ها را بپذيريم و نتوانم تفکراتم را پياده کنم. به خاطر همين مديريتم را فداي يک تصميم عقلائي کردم. يعني بد را بپذيرم که بدتر نشود. آمدم همين تيم را پذيرفتم. به جاي اينکه قيچي کنم و جراحي کنم با يک فرصتي دنيزلي را آوردم. زايد را آوردم که سه تا هت تريک کرده. پولادي را آوردم و آودوکيچ را آوردم. هوادار مي فهمد ديگر. مي گويند اين که فوتبالي نبوده ولي به خاطر ما اين ها را آورده. من به خاطر هوادرها چنين خريدهايي داشتم. من به خواست هوادارها احترام گذاشتم و هر چه خواستند انجام داديم.
 

* مي خواستيم به همين برسيم. شما 6 ماه همه چيز را به راي مردم گذاشتيد. اين مردمي ترين پرسپوليس بود که روي راي آن ها دنيزلي را آورديد. البته گزينه هاي شما منطقي بود. در جذب بازيکن هم همينطور. زياد از آن ها کمک گرفتيد.
- اگر به من نخنديد همين الان کمک مي گيرم از شما يا سايت خودمان که کدام بازيکن فصل قبل را نمي خواهيد، اسمش را بگوييد. مردم جواب بدهند. از بين گزينه هاي جديد هم چه کساني را مي خواهيد من آن ها را مي گيرم.
 

* فکر کنم بيشتر مردم نصفي از اين تيم، شايد هم بيشتر بازيکنان را نخواهند.
- از نظر من 60 درصد مي روند، همين حالا.
 

* يعني چند بازيکن را نگه مي داريد؟
- من 60 درصد را نمي خواهم.
 

* دنيزلي هم اين بازيکنان را نمي خواهد؟
- بله، او هم نمي خواهد.
 

* بازيکني هست در تيم که شما او را بخواهيد، اما خودش بخواهد برود؟
- يک نفر... ولي عده اي ناچارند بروند. اين پرسپوليس بايد عوض شود. حق مردم است.
 

* 6 تا از ليگ برتر مي گيريد، ما بقي ليست را چطور پر مي کنيد؟
- 6 تا سهيمه ليگ برتر، 4 تا هم خارجي. مي شود 10 تا. 5 تا هم از ليگ يک مي گيريم. جوانان را هم داريم. من براي اولين بار دارم يکسري جوان مي آورم و ريسک آن را نيز مي پذيرم.
 

* تقريبا تيم چقدر جوان مي شود؟
- ميانگين سني از 30 سال مي رسد به 26 سال. سال بعد جوانتر از اين هم مي شود. يعني مي رسد به 24 سال و ما همينطور مي خواهيم تيم را جوان نگه داريم.
 

* اغلب تيم هاي موفق دنيا هم، تيم هايي هستند که ميانگين سني شان 24 تا 26 سال است.
- فعلا ما ميانگين سني 30 سال را داريم و به خاطر همين مي خواهيم تيم را جوان کنيم. ريکسش را هم به جان مي خريم.
 

* با طرفداران پرسپوليس که حرف مي زنيم خيلي قاطعانه مي گويند بازيکنان پرسپوليس بي تعصب هستند و کم کاري مي کنند. هر جا برويد با پرپسوليسي ها حرف بزنيد اين حرف را مي زنند.
- به نظر من اينطوري نيست. بلکه بازيکنان من توان ندارند. براي شما دليل هم مي آورم. در همين بازي الاتحاد من 10 هزار دلار جايزه گذاشتم. به آن ها گفتم به حضرت عباس اگر ببازيد، هر چي از قراردادتان مانده، بلوکه مي کنم. شما بگيريد، آنجا نزديک 17 ميليون مي دادم و اين طرف هم بگيريد که 80، 90 ميليون در صورت باخت ضرر مي دادند. يعني بازيکنان مي دانستند در صورت چنين باختي نزديک به 100 ميليون ضرر مي کردند و اين طوري بازي کردند. اين خيانت نيست. اين فقط ضعف است. دليل ضعفشان را هم مي دانم چيست و به آن رسيدم.
 

* چيست؟
- ضعيف بودن اراده، يعني شخصيت قهرماني ندارند. بعدي هم نداشتن تمرکز.
 

* چرا فکر مي کنيد تمرکز ندارند؟
- براي چند دسته بودن شان. براي بد ارنج شدنشان از ابتداي فصل.
 

* يعني قبول داريد در پرسپوليس همدلي وجود نداشت.
- بله صد در صد. نه همدلي بود و نه شخصيت قهرماني در آن ها شکل گرفته بود.
 

* از ابتدا به اين مسايل واقف بوديد؟ کي به اين نتيجه رسيديد که تيم يکدستي نداريد؟
- اواخر سال 90.
 

* اما در همان دوره مشکلات حل شده بود و شما ديگر بحراني نداشتيد.
- ما نفت را 3 بر صفر زديم. با الهلال مساوي کرديم. به الشباب 6 گل زديم. رفتيم قطر و 3 تا به الغرافه زديم. ولي تيم مي آيد يکد فعه به داماش مي خورد و مي بازد و بعد مي رود 4 تا 4 تا مي خورد. سپس با الغرافه اينجا مساوي مي کند و به الهلال مي بازد، مشکل اين تيم چيست؟ چه مشکلي دارد؟
 

* چه اتفاقي واقعا افتاد؟ شما که بحران را حل کرده بوديد.
- اگر بحران داشتند که اين اتفاق ها نمي افتاد و نتيجه نمي گرفتند.
 

* پس چه عاملي باعث شد؟
- شک نکنيد يکسري مي خواستند پرسپوليس سقوط کند.
 

* چند بازيکن هم تحريک شدند.
- يک مشکل اين بود. ما ليدرها را بيرون کرديم، برنامه چيدند براي ما و ضربه زدند. يکسري بازيکنان ما هم شخصيت قهرماني نداشتند. اگر داشتند که يکسري کارها را نمي کردند. کسيکه زمينه و شخصيت و توانمندي داشته باشد بعد از برد نفت، تساوي با الهلال، زدن 6 گل به الشباب و برد الغرافه، نبايد يکهو برود ته جدول. اين نشان مي دهد شخصيت مشکل دارد.
 

* تيم شما روي سه عامل وارد بحران شد. سه تا را مي گوئيم. اول حکمي که کميته انضباطي صادر کرد و دو امتياز از شما گرفت. دوم مصاحبه علي کريمي درباره دنيزلي و سوم مصاحبه دنيزلي درباره اخراج بازيکنان. کدام تاثيرگذارتر...
- هر سه را قبول مي کنم. هر سه تاثير داشت. دو عامل ديگر هم به آن اضافه مي کنم. نداشتن شخصيت قهرماني. خيلي چيز مهمي است. اگر ما در داماش ضربه خورديم، از ضعف خودمان است. شما يک آهو را مي بينيد، وقتي به او شليک مي کنيد که غافل است. ما شخصيت خودمان زير سوال بوده، داماش شليک شد و شکار شديم. اين مي شود که شما به ما مي گوئيد داماش به ما ضربه زد. اگر بچه هاي ما شخصيت قهرماني داشتند، مي گفتند شما 6 امتياز کم کن، ايرادي ندارد. ما چند تا بازي ديگر داريم و همه را مي بريم و دوباره خودمان را بالا مي کشيم.
 

* شما با يک عامل به شدت برخورد کرديد...
- ببين، ما با چند عامل روبرو بوديم. اول دست هايي که در کار بود، دوم تيم شخصيت بردن نداشت و سوم حاشيه هاي پرسپوليس. يکسري ليدر اينطرف جوسازي مي کردند و يکسري در طرف ديگر. يکسري با آقاي ايکس بودند و يکسري با آقاي ايگرگ. همين ها قبلا بوده و ادامه داشته. دليل چهارم؛ ما بعد از بردهاي توفاني و بسيار ارزشمند بعد از بازي نفت، يکهو مواجه شديم با برنامه داماش و ضربه اي که کثر دو امتياز به ما زد. اين باعث شد افت کنيم. صحبت هاي کريمي و دنيزلي هم تاثير داشت که روي هم 6 عامل باعث افت ما شد.
 

* شما مقابل عامل بيروني به شدت پايش ايستاديد و خيلي خوب مديريت کرديد...
- يک بنده خدايي رفت خانه اش...
 

* ولي روي دو عامل ديگر.
- يک لحظه... اين را جواب بنويس. يک بنده خدايي رفت خانه اش. خانمش گفت امشب هم کاسب نبودي؟ گفت چرا 25 تومان کاسبي کردم. گفت چطور؟ جواب داد از چراغ قرمز رد شدم، پليس من را نگرفت. برگردان دو امتياز که ديگر براي ما نان نمي شد. بيچاره مان کردند. حالا يک امتياز هم مي گذاشتند رويش مي دادند، چه فايده اي داشت؟ وقتي شما مي افتي، پايت مي شکند، مي گويند نبايد مي افتادي. ولي اين پا که شکسته و ديگر پا نمي شود.
 

* شما يک نکته در بين حرف هايتان گفتيد. گفتيد که اگر تيم من انگيزه داشت، مي آمد و بعد از کسر دو امتياز مي گفت ما کلي امتياز ديگر مي گيريم. ولي همين برخورد شما...
- اين ديگر به شخصيت ربط دارد. من الان مدير عاملم. تيمم اينطوري شده. اگر شخصيت مديريت نداشتم که تيم را ول مي کردم يا تحمل نمي کردم 4 تا 4 را همان موقع مي آمدم و تيم را جراحي مي کردم. از آسيا هم عبور مي کردم و تيم را مي ريختم به هم. مي گفتم آسيا را نمي خواهيم، بايد تيم درست شود. اين چه تيمي است؟
 

* ما مي گوييم اگر شما به همان اندازه که با فدراسيون قاطع بوديد، جلوي بازيکنان هم قاطعيت به خرج مي داديد، شايد نتيجه اين نمي شد.
- ببين بايد به دو سه مسئله توجه داشت. ما در بازي هاي آسيايي بوديم، من حق نداشتم اميد مردم را به عنوان نماينده ايران از بين ببرم. خوب هم رفتيم جلو. از گروه در حال صعود بوديم و اول هم مي توانستيم بشويم. من در اين وضعيت بايد به خواست مردم که خواست ملي بود، عمل مي کردم. نمي توانستم به آن بي احترامي کنم. لذا اگر چند بازيکن را تغيير، در آسيا ضربه مي خورديم. اين خيلي مهم است بالاخره. آدم وقتي چيزي را نمي خواهد اما روي سرش خراب مي شود، يک راهش اين است که فرياد بزند اين ها را درب و داغان کند اما راه ديگر اين است که بايد تحمل کند. از بين بد و بدتر بايد بد را انتخاب مي کردم. الان آخر فصل است ولي اگر مي دانستم دوازدهم مي شويم، همان روز اول اين ها را بيرون مي کردم. مي گذشتيم از ليگ برتر و مي گفتيم شما را به خير ما را به سلامت. بازيکنان روز آخر فولاد را بردند، اگر راه آهن را مي بردند و حتي سايپا را مي زديم، مي توانستيم به گرفتن سهميه هم اميدوار باشيم. من اميد داشتم ما چهارم شويم و سهميه بگيريم. پس نمي خواستيم طرفدارن را از سهميه آسيا براي فصل بعد محروم کنيم. اولين دليل هم اين بود که در آسيا بوديم و مي توانستيم به عنوان تيم اول بالا برويم. سه بازي آنطوري بوديم و خوب نتيجه گرفتيم. پس بايد تحمل مي کردم. ولي امروز روز برخورد من است. اول اينکه 60 درصد آن ها مي روند و دوم اينکه هر چي پول مانده، به آن ها نمي دهم. حالا هر چقدر مي خواهد باشد. خب، راهي جز اين نداشتيم. اگر ما الاتحاد را مي زديم، شما چه مي گفتيد؟ من به هوادارها مي گويم اگر الاتحاد را مي برديم نظرتان روي برخورد من چه بود؟ نمي گفتند خوب کاري کردي برخورد نکردي؟ کما اينکه به الشباب سه گل در دبي زديم. اگر من برخورد مي کردم شايد بازي الشباب را هم از دست مي داديم. در بازي الشباب بچه ها روحيه شان خوب بود و در دبي برديم. اميد داشتيم الاتحاد را هم ببرند... حالا اگر مي برديم، هوادارها چه سوالي از من مي کردند؟ يک نکته وجود دارد و آن اين است که من به اميد الاتحاد بودم که از اين تيم بگذريم و با تيم جديد برويم آسيا.
 

* يعني حتي در صورت برد هم دوباره تغييرات مي داديد؟
- بله، با تيم جديدي که مي بستم، قهرمان آسيا مي شديم. اما اين فرصت را از من گرفتند. من 10 هزار دلار جايزه گذاشتم، اين انگيزه مادي نبود؟ انگيزه معنوي هم از اين بيشتر. رفتم گفتم سوم خرداد است، روز آزادسازي خرمشهر است. اول رجب است، تولد امام باقر(ع)، اين ها هم عرب هستند. گفتم مرد باشيد به ياد شهداي جبهه و سوم خرداد برويد بجنگيد. ملت ايران را خوشحال کنيد. نمي توانستم در مصاحبه ام اين حرف ها را بگويم که عرب ها سو استفاده کنند. چقدر انگيزه معنوي دادم به آن ها. همه اين ها روي هم. رفتند مکه زيارت. گفتم اگر ببريد، همه جريمه ها را هم مي بخشم.
 

* فکر کنيم چيزي کم نگذاشتيد.
- اگر الاتحاد را مي بردند تمام مردم چه نظري مي دادند؟ مي گفتند دمتان گرم. با همه شکست هايي که امسال داشتيد، رفتيد در کورس قهرماني آسيا.
 

* فضاي مصاحبه خيلي تيره و تاريک شد. کمي هم درباره آينده حرف بزنيم.
- نمي توانم از الان درباره آينده چيزي بگويم.
 

* برسيم به دنيزلي. از دست او دلخور هستيد؟
- دنيزلي سرمربي ماست. بايد پاسخ بدهد. من پول خرج کردم، هزينه کردم، بايد پاسخ بدهد. من نمي ترسم از کسي. ملاحظه نمي کنم، بايد پاسخگو باشد.
 

* ولي به نظر مي رسيد دنيزلي هم آن دنيزلي هميشه نبود و صلابت نداشت.
- به بيماري زنش، پدر زنش و مشکل دخترش برمي گشت.او آن دنيزلي نبود که مي خواستم.
 

* حالا اين سوال وجود دارد که دنيزلي مي ماند؟ گويا از بشيکتاش پيشنهاد دارد.
- در اين باره حرفي نداريم. او براي فصل بعد با ما قرارداد دارد. ما مي خواهيم پرسپوليسي ببنديم که قهرمان شود. من پرسپوليس مقتدر مي خواهم.
 

* يعني بايد قول قهرماني بدهد؟
- صد در صد. قول قهرماني مي خواهم. همه چيز را فراهم مي کنم و قول قهرماني مي خواهم
 

* کريمي چطور؟ در پرسپوليس مي ماند؟ انگار از او هم دلخور بوديد؟
- کريمي بهترين بازيکن فوتبال ايران، بزرگتر و کاپيتان تيم من است، از او بيش از ديگران انتظار دارم. کريمي و دنيزلي در جده با هم نشست مثبتي داشتند. با هم توافق کردند.
 

* راستي شما براي آوردن دنيزلي با واسطه ها مذاکره کرديد؟
- من براي دنيزلي يک ريال نه حق دلالي دادم و نه به ايجنتي پول.
 

* براي تيم فصل بعد چطور؟ از اين آدم ها استفاده نمي کنيد؟
- نه، اصلا استفاده نکردم. من شب و روز در همين اتاق تيم بستم. (محکم روي ميز مي کوبد) در همين اتاق. با شيوه اي که خودم دارم.
 

* و تيم را بسته ايد؟
- بله، قدم هاي بزرگي برداشتم که بزودي اعلام شان خواهيم کرد.
 

* چون با برخي از بازيکنان که حرف مي زنيم، مي گويند با پرسپوليس بسته ايم.
- حتما بسته اند که مي گويند! (مي خندد)
 

* بنگر و جلال حسيني گفته اند. ظاهرا دفاعي رويايي داريد مي بنديد.
- از کجا مي دانيد؟ معلوم نيست که. ما که هنوز نگفتيم با کسي قرارداد بستيم.
* به اين دو بازيکن، ماهيني را اضافه مي کنيم. گردان را هم در دروازه داريد. و شايد هم پولادي را براي چپ.
- چرا شايد؟ پولادي با ما قرارداد دارد و بزنيد رسما سال بعد با ماست. براي فصل جديد با او قرارداد دارم، با امضا و اثر انگشت. داخلي بسته ايم و فقط مانده در فدراسيون ثبت کنيم. من فقط الان تمديد قرارداد با پولادي را تائيد مي کنم.
 

* ولي فتح ا.. زاده مي گفت که او بازيکن ماست.
- آقاي فتح ا.. زاده من را هم بخواهد، مي روم تيمش. مخلص او هم هستم.
 

* فتح ا.. زاده قبل از اينکه با شما حرف بزنيم، تلفني گفت به آقاي رويانيان بگوئيد فعلا که بيشه را خالي ز شيران ديده، سريعا با بازيکنانش ببنند. گفته يکي از بمب هايش در همين تيم شماست.
- من در بمب در کردن او را قبول دارم.
 

* پرسپوليس فصل بعد، چه ويژگي هايي براي بين المللي بودن دارد؟
- من اگر بمانم، قطعا پرسپوليس را بر اساس يک منطق ظرف سه سال تا چهار سال آينده به جام باشگاه هاي دنيا خواهم برد. هدفم اين است و اعتقاد دارم به آن مي رسم. سه سال فرصت مي خواهم.
 

* و فکر مي کنيد بمانيد؟
- براي من خيلي سخت است که بمانم ولي چون به مردم قول دادم، مي مانم . پدرم و بزرگم در فوتبال، آقاي عباسي است. پدري که پول به بچه اش نمي دهد و انتظار دارد که بچه اش درس بخواند و زندگي کند.
 

* آن فوت چه شد که گفتيد اگر وزير به بودجه وزارتخانه بدهد، تمام بدهي هاي شما پرداخت مي شود.
- فوت که هيچي... فقط مي توانم بگويم رئيسم به من پول نمي دهد.
 

* آقاي رويانيان اگر دنيزلي نباشد، سرمربي فصل بعد خارجي است يا يک ايراني؟
- دو رگه است! (خنده)
 

* پس قطبي مي شود ديگر!
- (خنده). نه. ان شاءالله آقاي دنيزلي مي ماند.
 

* ولي ما شنيدم دنبال اين هستيد که اگر دنيزلي بگويد نمي آيم، کسي را مي آورند که همه شگفت زده شويم. شنيده ايم نام او بسيار بزرگ است.
- دنيزلي مي ماند. ما مي خواهيم با قهرمان شويم. او هم نماند، عادل را سرمربي مي کنيم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: محمد حسین لشگری ׀ تاریخ: یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , mohammad.jordan.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com